سوم مرداد 97 میلاد امام رضا علیه السلام

"لطفا تا آخر بخونید شاید حرف دل خودتون هم باشه چون از عمق وجودم نوشتم"
آمدم ای شاه سلامت کنم
عرض ارادت به مقامت کنم
صلی الله علیک یا ابالحسن یا علی بن موسی الرضا(ع)
آقای مهربان غزلهای من، سلام
سمت زلال اشک من، آقای من، سلام
امسال هم زائرتان نیستم اما از دور دست به سینه و با چشمانی بارانی، سلام میدهم به سمت و سوی شما
ضامن چشمان آهوها
دلم تنگ شماست
ولی افسوس که این صف انتظار طولانیست
قطارها سوت کشیده اند به سمت شما...
چه بسیار پیاده آمده اند سمت شما...
اما من جامانده ام ...
چه دلها شکسته و دست بر دامان شما رو به پنجره فولاد نشسته اند...هیچوقت ناله های جانسوز آن پدری را که فرزند بیمارش را برای شفا نزد شما آورده بود فراموش نمیکنم، هرگز آن صدای سوزناک از آلبوم موسیقی ذهنم پاک نمیشود...
نمیدانم اکنون کجاست؟! حال فرزندش خوب است یا...حتما خوب است!
شما مهربانترین امام هستید از جمع مهربانان!
من از شما هیچ برای دنیایم نمیخواهم
نه پول
نه مقام
نه جاه و جلال
نه زرق و برق
نه...
اصلا رو به شما که می آورم لال میشوم
تمام غصه هایم فرار میکنند به ناکجا آباد!
تا نامتان را میشنوم
تا زمزمه رضا رضا به گوشم میرسد
تا خطی از شما مینویسم
چشمانم بارانی میشود
دست خودم نیست
سرچشمه اش از اعماق دل است
خجالت میکشم از روی شما که بگویم
"عاشقتان" هستم
آخر، من بی سر و پا را چه به عشق و عاشقی با رئوف اهل بیت!؟
من گدایی بیش نیستم
که میتوانم بگویم "دوستتان دارم"
هنوز هم آن نقاشی کودکی ام را بلدم تا دوباره برایتان بکشم اما اینبار عاشقانه تر
امام غریبم که آشناتر از همه ما غریبه هایی
ای مهربانترین
دلم خواست این سطرهای دلتنگی را از طرف همه دلشکسته ها و دوستدارانت بنویسم
از طرف همه آنهایی که آرزومند زیارتتان هستند
از طرف همه بیماران
از طرف همه حاجتمندان
از طرف همه دلشکسته ها
جانِ جوادِتان آقاجان
مارا شفاعت کن پیش خدا
این روزگار میگذرد
اما روزی که هیچکس یار و یاورمان نخواهد بود، شما پیش خدا ضامن ما، ضامن این کنیز خسته و دلتنگ و عاشق، این فاطمه حقیر هم باشید.
پ.ن: یلدای عزیزم در تمام این سطرها بیادت بودم بیاد تو که بهترین همسفر زیباترین سفرهای مشهدم بودی.
پ.ن: الهی امروز هیچکس حتی شما دست خالی از درگاه امام رضا علیه السلام برنگردید.







آمدم ای شاه ، پناهم بده